کتابـــــدار مشــتـاق

کتـــابــداری که مشتــاق کتـابـداری اسـت.

کتابـــــدار مشــتـاق

کتـــابــداری که مشتــاق کتـابـداری اسـت.

ویژگی های روش علمی از نظر سکاران و بوگی:

1- هدفمند باشد Purposiveness: دارای هدف قابل تعریف و قابل بیان باشد.

2- سرسختی و دقت Rigor: دارای پایه ی نظری مناسب و روش شناسی درست، با درجاتی از دقت و موشکافی باشد. سرسختی یا دقت مبنای نیل به ویژگی های بعدی ست.

3- آزمایش پذیریTestability: بر فرضیه قابل اجراست. فرضیه حدسی بخردانه و قابل آزمایش است که خود برخاسته است از نظریه و نظریه هم حاصل نتایج پژوهشهای قبل است. بنابراین هر روش علمی باید قابلیت آزمایش داشته باشد. وگرنه یک بیانیه گنگ و مبهم باقی خواهد ماند.

4- تکرارپذیریReplicability: رویه انجام پژوهش باید کامل و دقیق توصیف شود.

5- دارای دقت و اطمینان باشد: باید هر نتیجه علمی تا بالاترین و دقیقترین حد ممکن نزدیک به واقعیت اعلام شود. این مساله با توجه به حجم نمونه مورد بررسی قابل تعریف خواهد بود. به زبان آماری دقت یعنی درجه نزدیکی نتایج به واقعیت (confidence interval) و اطمینان یعنی احتمال درست بودن نتایج (confidence level)

6- عینیت پذیریObjectivity  نتایج باید بیطرف بر اساس داد ها بیان شود. نه بر اساس احساسات و فرضیات

7- تعمبم ­پذیریGeneralizability: نتایج حاصل برای  سازمانها ی دیگر هم قابل به کارگرفتن باشد. 

8- صرفه جوییParsimony: اگر تعداد کم متغیرها می تواند موضوع مورد نظر ما را توضیح دهد  لازم نیست با تعداد بیشتری متغیر به پیچیدگی تحقیق را افزایش دهیم. صرفه جویی در پژوهش می توان نشانۀ درک صحیح مشکل  و فاکتورها و عوامل تاثیرگذار باشد.

 

 

 

برای نوشتن متن بالا از این کتاب استفاده شد:

Sekaran, U., & Bougie, R. (2016). Research methods for business: A skill building approach. john wiley & sons.

شادی مشتاق
۱۲ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

انجمن ترویج علم
برنامه همایش

باعث خوشوقتی و خوشحالیه که چنین همایشهایی در ایران برگزار میشود. آن هم برای دسترس عموم بدون اعمال هیچ گونه تبعیض (از نظر تحصیلات، رشته و دانشجو بودن یا نبودن)؛ به علاوه رایگان بودن این همایش خود مزیت بزرگی به حساب می آید. این همایش یک هفته ادامه میابد و هرروز برنامه های مفید و متنوعی در رابطه با اهمیت علم در زندگی میپردازد.


سال گذشته من به همراه یکی ازدوستان در این همایش شرکت کردم، در طول همایش همواره به دنبال چهره های آشنا از اعضای رشته خودمون بودیم. اما دریغا.... که نه تنها از اهالی رشته علم سنجی جزو سخنرانها نبود، بلکه حتی یک نفر از اعضای رشته در همایش بین شرکت کنندگان هم نبودند.
این مساله علامت سوال و تعجب بزرگی در درون ذهن من و دوستم ایجاد کرد، گفتی است که این علامت سوال به مراتب در طول زمان بزرگ و بزرگتر شد و از ذهن و مغزمون به بیرون تراوش کرد. اونقدر که  دوستم از حوزه علم سنجی به کل بیرون دوید و وارد دنیای خوش رنگ و لعاب هنر شد. من اما..... همچنان درگیر ابهام و علامت سوالات نام برده هستم.

شادی مشتاق
۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

موش کتابخانه


موش کتابخانه
نوشته دنیل کرک
ترجمه محبوبه نجف خانی
شادی مشتاق
۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در می آورد. هر کس را می بینی، یک کتاب در دست دارد و تند تند مشغول مطالعه است. سن و سال هم نمی شناسد، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمی شناسد. انگار همه در یک ماراتن عجیب گرفتار شده اند و زمان در حال گذر است. واگنهای مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه می اندازند، مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل میکند و همه مشغول خواندن آن می شوند...فضای پاریس هیچ بهانه ای برای مطالعه نکردن باقی نمیگذارد. شاید برای همین است که پاریسیها معنای انتظار را چندان نمی فهمند، آنها لحظه های انتظار را با کلمه ها پر میکنند.


مارک و پلو   

منصور ضابطیان

شادی مشتاق
۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

انگیزۀ کتاب خواندن دو چیز است:

یکی لذت بردن، دیگری فخر فروختن!


تأثیر علم بر جامعه

برتراند راسل




شادی مشتاق
۰۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

وقتی شخصی سرش را توی کتاب می‌کند، دارد خود را از مجموعه‌ای حقیقی از کتاب و شاید از خودِ خواندن محروم می‌کند. 

 

 

پییر بایار

شیرجخ

شادی مشتاق
۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شما کسی را می شناسید که تمام کتابهای موجود در لیست صد کتابی که باید قبل از مرگ «حتما» بخوانیم، را خوانده باشد؟

از حدود ده یا پانزده سال پیش  که با این لیست مواجه شدم، به شیوۀ نامحسوسی روی خواندن آنها سرمایه گذاری کردم. اما تا کنون تنها 12 عدد از آن کتابها را خواندم!

 

 دلیل این امر شاید از یک طرف این بود که لیست همواره با تغییراتی مواجه بوده است، یا کم و یا زیاد شده. به علاوه از طرف دیگر خود نیز همواره کتابهایی برای خواندن داشته ام. یعنی با احتساب کتابهای دانشگاهی، کتابهای پیشنهادی دوستان و کتابهای مورد علاقه خودم، عملن تکمیل لیست کتابهای قبل از مرگ من به تعویق انداخته شد!

حالا این بماند که تا چه اندازه چنین لیستی که به طرز نامحسوسی بوی مرگ می دهد، برای من اضطراب آفرین بوده است

راستش را بخواهید من اصلا با تکمیل چنین لیستی مخالفم. به نظر من هر کس دغدغه های خود را برای کتاب خواندن دارد. با توجه به اصل اول (یا شاید دوم یا سوم) رانگاناتان، هر کتابی خواننده اش، یعنی هر کتابی خواننده خود را دارد و ما نباید هیچ هیچ کتابی را از خواننده اش جدا کنیم

در یک مقاله خواندم: «کسی که سرش را توی کتاب می‌کند، دارد خود را از مجموعه‌ای حقیقی و شاید از خودِ خواندن محروم می‌کند.» 

 وقتی لیستی از صد کتاب خواندنی تهیه میکنیم، معنایش این است که کتابهای دیگر به اندازه این کتابها خواندنی نیستند، یا شاید به اندازه اینها ارزش ندارند. این امر مغایر با حرفه کتابداری است. در این حرفه باید آسانترین و نزدیکترین راه بین کتاب و خواننده کتاب برقرار شود. یک کتابدار ماهر باید خود با «تمامِ تمام» کتابهای موجود در مجموعه هر چقدر عظیم یا کوچک آشنا باشداین آشنایی به این معنا نیست که همه آن را خوانده باشد، بلکه صرفا به معنای واقعی کلمه آشنا بودن اشاره دارد. این آشنایی برای این است که بتواند جویای کتاب را به کتابی که برایش مفید است راهنمایی کند.

از سوی دیگر مهیاسازی راه کوتاه بین خواننده و کتاب این نیست که خواننده را مجبور به خواندن کتاب کند. مثلا بگوید کتاب آناکارنینا را حتما باید قبل از مرگت بخوانی . اگر نخوانی نادان خواهی مرد. نه این به هیچ وجه به یک فرد توصیه نمیشود. بلکه کتابدار به مثابۀ پلی بین کتاب و خوانندۀ کتاب بدون هیچ گونه جبر یا اخطار؛ و تنها تنها پیشنهاد و توصیه،  در نظر گرفته میشود.

 

پس من لیست صد کتاب خواندنی ام را دور می اندازم، و در پی علایق خودم میروم. به علاوه بیشتر در پی این هستم که تصویر جامعی از کل کتابهایی که در مسیرم می آیند برای خودم بسازم. مثلا برای من تنها همین که بدانم آناکارنینا رمانی است که با سبکی واقع گرا و درون مایۀ عاشقانه که همپای جنگ و صلح تولستوی هم به حساب می آید شاید کافی باشد.

 

من با عقیدۀ پیر بایار کاملا موافقم که اذعان میکند که خردمندیِ پیش رو گرفتن چنین موضعی، بیش از همه به اهمیتی برمی‌گردد که برای کلیّت قائل است، در این اعتقاد که برای اینکه حقیقتاً بافرهنگ باشیم، باید به جای آنکه به جمع‌آوری تکه‌‌پاره‌های دانش مشغول شویم، باید به جامعیت روی آوریم. به‌علاوه، جستجوی کلیت، نوع نگاه ما را به هر کتاب تغییر می‌دهد و می‌توانیم فراتر از فردیت آن گام برداریم و به سراغ روابطی که با سایر کتاب‌ها دارد برویم

 


کلی


شادی مشتاق
۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

book

شادی مشتاق
۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۰:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

چیزی که در مورد یه کتاب خیلی حال می‌ده اینه که وقتی آدم کتاب رو تموم می‌کنه دوس داشته باشه که نویسنده‌اش دوست صمیمیش باشه و بتونه هر موقع دوست داره یه زنگی بهش بزنه.


ناتور دشت

دیوید سالینجر

شادی مشتاق
۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۰:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

باید کتاب را از دست اندیشمندان گرفت. آنان خواندن نمی دانند. خواندن آنچه را که می خوانند نمی دانند. باید کتاب را به آنان که هرگز نمی خوانند بازگرداند. باید عصمت خواندن را آنچنان که در این جا آن را شناخته ایم آنچنان که مؤلفان بزرگ نشان داده اند بازیافت. مؤلفان بزرگ اندیشمند نیستند. مؤلفان بزرگ نویسنده نیستند. نویسنده کسی است که از خود سخن می گوید و مایل است از او سخن بگویند. نویسنده کسی است که می کوشد تا کسی باشد. اندیشه هایی در سر دارد. به جست وجوی واژه های مناسب این اندیشه ها می پردازد. می نویسد تا سخنش را بشنوند. تا بدانند او کیست. کجاست و چه اندیشه های بیشماری در سر دارد. مؤلف بزرگ اندیشه ای در سر ندارد. حرفه ای فکری را پیشه خود نساخته است. مؤلف بزرگ با اندیشه نمی نویسد. مؤلف بزرگ با دستان خویش می نویسد. می خواهم بگویم کتابهایی می نویسد که ساخته دست اند کتابهایی یک دانه کتابهایی تک نسخه. آن ها را می گشاییم و گویی به تکه ای از یک تپه بر می خوریم به چرخ ریسکی در سبزه زار به آواز باران بر زمین.

 

کتاب بیهوده
کریستین بوبن

شادی مشتاق
۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر